* کوچینگ بیشتر از یک تعریف داره اما، اینجا تعاریفی از نویسندگان و کارشناسان برجسته معاصر گفته شده که نشان دهنده نظرات خود من هم هستن:
✓ «کوچینگ به معنای کمک به یادگیری افراد است، نه درس دادن به آنها» (گالوی، تی.، 1986)
✓ « رهاسازی توان بالقوه اشخاص برای به بالاترین سطح عملکردشان رساندن» (وایتمور، جی.، 2002)
* از طرف دیگه، آموزش را میتوان به این صورت تعریف کرد:
✓ فعالیتی سازماندهی شده که هدف آن، بازگو کردن اطلاعات و/یا دستورالعملهایی برای بهبود عملکرد دریافتکنندگان اطلاعات، یا کمک به آنها برای کسب سطحی از دانش یا مهارت، که مورد نیاز است.»
کوچینگ در حوزه زندگی یا کوچینگ برای رشد و پیشرفت شخصی، تأکید کمتری بر بازگو کردن اطلاعات داره و بیشتر بر این مبناست که کوچ پرسشهایی را مطرح کنه تا مراجع را در به دست آوردن آگاهی، پذیرش مسئولیت، فکر کردن به نظرات و تصمیمگیری برای اقدامهای خود یاری بدن.
با این توضیح، سوال مهم این است که، آیا کوچینگ نوعی آموزش به حساب میاد؟
کوچینگ هم درست مانند آموزش، وسیلهای برای رشد و پیشرفت شخصی است اما، با آن تفاوت بنیادین که افراد تحت کوچینگ، خود به پرسشها پاسخ میدن، نه کوچ.