شاید لازم باشه یه بار دیگه مفهوم هدف رو با هم مرور کنیم و بهترین روشهای تعیین هدف رو هم بدونیم. هدف، در واقع نقطه ای در زندگی هست كه در حال حاضر وجود نداره و برای رسیدن به اون باید برنامه ریزی بشه. در صورت دستیابی به هدف، نوعی پیشرفت تو زندگی حاصل میشه.
هر چیزی رو که شما میخواید داشته باشید میتونه نمونه ای از یه هدف باشه (مثل خریدن یه خونه جدید، رفتن به تعطیلات)؛ تبدیل به فرد خاصی شدن (مانند: یک شخص با اعتماد به نفس بیشتر، یک فرد سالم)، یا انجام کاری مشخص (مانند: تغییر شغل، یادگیری مهارت جدید).
موفقیت توی یه هدف، انگیزه زیادی برای دستیابی به اهداف بیشتر رو فراهم میکنه.
شما ممکنه در زمینه کاری یا در زندگی شخصی تون، اهدافی رو تعیین کنین.
سوال مهم اینه که: آیا همیشه چیزی رو که رسیدن به اونو تعیین کردین، به دست میارین؟
خیلی از ماها کاری رو با انگیزههای بزرگ شروع میکنیم اما اغلب با برخورد به اولین مانع متوقف میشیم. یعنی یه جورایی شاید بخوره تو ذوقمون. اینجاست که باید بدونیک چطوری باید یه هدفگذاری موثر داشته باشیم.
هدف گذاری موثر: مهارتی اساسی برای دستیابی به موفقیته. اگه با یه کوچ کار میکنین یا کوچینگ دیگران رو بر عهده دارین، هدف گذاری نه تنها باید بخش جدایی ناپذیر از جلسات شما باشه بلکه باید در زندگی شما به امری عادی تبدیل بشه.
پیروی از مراحل زیر با بالا بردن احتمال موفقیت در دستیابی به اهداف، کیفیت جلسات کوچینگ رو هم افزایش میده. پس حالا میریم سراغ اون ده نکته کلیدی مهم
10 نکته کلیدی برای تعیین هدف موثر
- اولویتهای زندگی خودتونو مشخص کنین. اینکه تو کدوم موضوع احساس رضایت کمتری دارین و میخواین ابتدا به اون بپردازین؟ موضوعی رو که انتخاب میکنین باید برای شما مهم باشه، وگرنه برای ایجاد تغییر در اون تلاشی نخواهید کرد.
- چیزی رو که میخواید بدست بیارید رو مکتوب بنویسید. همیشه به خاطر داشته باشین هدف اون چیزیه که شما میخواهید باشین، اونو داشته باشین یا اینکه اونو انجام بدید. نوشتن اهداف میتونه احتمال موفقیت شما رو تو دستیابی به هدف مورد نظرتون افزایش بده.
- از خودتون بپرسین ”آیا واقعاً این هدف برای شماست؟“، آیا این همون چیزیه که قصد دارین یا احساس میکنین باید بهش برسین. وقتی روی هدفی احساس مالکیت دارین، به اون متعهد هستین و احتمال رسیدن به این هدف خیلی بیشتره.
- بررسی کنین که هدف مورد نظرتون کلیه یا مورد خاصی رو شامل میشه.
مثلا، ” من میخوام اعتماد به نفس داشته باشم“ یا ” من میخوام در هنگام سخنرانی به خودم اعتماد داشته باشم“.
- برای دونستن این که در رسیدن به هدف موفق شدین، اطمینان پیدا کنین که هدف شما قابل اندازهگیریه. به عنوان نمونه، ” من میخوام ظاهر متناسبی داشته باشم“، یک هدف غیر قابل اندازهگیریه. به جای اون از جمله، ” من میخوام به وزن 65 کیلوگرم برسم“ استفاده کنین.
- کارهایی که برای رسیدن به هدف تون باید انجام بدین رو مشخص کنین. اقدامات مشخصی که در رسیدن به هدف به شما کمک میکنن رو یادداشت کنین.
مثلا، ’ هفتهای 4 روز و هر بار به مدت 20 دقیقه زمان برای دویدن خارج از خانه میگذارم ‘.
- هدف شما چقدر واقع بینانه ست؟ همه ما وقتی که به هدفی فراتر از حد معمول خود میرسیم، احساس خوبی رو تجربه میکنیم. اما تلاش برای رسیدن به هدفی که واقع بینانه نیست، کمکی به انگیزه ما برای انجام اون کار نمیکنه.
یه کوچ حرفه ای، برای پیشرفت از جایی که مراجع هست برای رسیدن به بهترین روشهای تعیین هدف تا اونجا که تصور واقع بینانه محسوب میشه، کمک میکنه.
- برای هدف تون یک جدول زمانی درست کنین. تعیین زمان برای رسیدن به هدف و شناسایی نقاط موثر در طول مسیر، یه دید مشخص از هدف به شما میده.
مثلا، ” من میخوام تا پایان فصل پائیز، فعالیت شرکت تجاری خودمو شروع کنم و به اجرای برنامههای تبلیغاتیم بپردازم“.
- تصور کنین که وقتی به هدفتون رسیدین چطوری هستین، و سعی کنین هدف تونو در زمان حال بیان کنین. انگار از قبل بهش رسیدین.
” تجارت من در حال انجامه و من 10 تا مشتری دارم“. داشتن یک چشم انداز جذاب به شما کمک میکنه تا به طور خودکار کارهای درست رو انجام داده و از فرصتهایی استفاده کنین که به شما تو دستیابی به اهدافتون کمک میکنن.
- برای جلسات کوچینگتون هدف تعیین کنین. اگه جلسه رو با داشتن هدف آغاز کنین، تو جلساتتون به موفقیتهای بیشتری دست پیدا میکنین.
مثلا، ” در پایان این جلسه میخوام دو مرحله اول برنامه رسیدن به تناسب اندام رو مشخص کنم“.